چاردیواری

مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! ...

چاردیواری

مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! ...

این کودک شش ماهه که شمشیر ندارد

بر سینه مزن چنگ که تاثیر ندارد
زیرا ز عطش مادر تو شیر ندارد

در خواب تو دیدم که به خون می تپی اما
گفتم به خودم خواب تو تعبیر ندارد

رفتی تو به همراه پدر آب بنوشی
یک جرعه ی آب اینهمه تاخیر ندارد

با او ز چه رو جنگ و عداوت بنمایید
این کودک شش ماهه که شمشیر ندارد

گویید به گلچین که حیا کن تو ز بلبل
گلبرگِ گلوی پسرم تیر ندارد

بر آیه ی یاس گلوی سوره ی اصغر
یک بوسه ی تیر اینهمه تکبیر ندارد

نیزه مزن ای دشمن بی شرم به خاکش
این مصحف پرپر شده تفسیر ندارد




:سینه زنی یه استیلی میخواد که خب همه ندارن . 

ما تقاضایی که داریم اینه که بلد نیسی حداقل میوندار وای نسا که عادم وسط عزاداری خنده ش بگیره بشه فرح حین بکاء :دی


التماس دعا

نظرات 2 + ارسال نظر
سانست پنج‌شنبه 2 آذر 1391 ساعت 11:40

فرح حین بکاء :)))) آخه جاهای حساس هم عادم خندش بگیره مگه دیگه میتونه خودشو جم کنه ... کنترل کردن سخته ... ینی در بدترین شرایط سرم اومده کنترل کردن برام خیلی سخت بود ... :))

:دی

کنترلشم بکنی دیگه تا آخرش اون حال بکا برنمیگرده که :دی

سید حسین پنج‌شنبه 2 آذر 1391 ساعت 22:26

مستفیض شدیم از شعر


بعدش اینکه ، چرا خودت نمیری اون وسط :دی ، فکرشم موجب انبساط افکار هست :D

التماس دعا اخوی حمید :دی :)

علیک سلام ( جواب سلامی بود که اونجا دادین و من جواب ندادم:دی)

:دی
من درک می کنم که همه بلد نیستن میونداری کنن :دی

محتاجیم برادر :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد