این بود
تو که ماه بلند آسمونی
منم ستاره میشم دور دور دورت میگردم
اگه ستاره بشی دورم بگردی
منم ابر میشم رو رو روتو میگیرم
اگه ابر بشی رومو بگیری
منم بارون میشم شر شر شرشر میبارم
اگه بارون بشی شرشر بباری
منم سبز میشم سر سر سردرمیارم
اگه سبزه بشی سردربیاری
منم گل میشم میشینم کنارت
اگه گل بشی بشینی کنارم
منم بلبل میشم چه چه مسازم
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
سفر رو کلا دوست دارم. شاید به خاطر خستگی از این شهر سرد کثیف شلوغه. سکوتی که توی اون روستا بود اولش داشت دیوونه م میکرد. عادت نداشت مغزم :دی
کارآموزی رو میشه پیچوند. میشه رفت که با سختی همراهه. میشه هم یه کاری کرد که این سختی خوشایند باشه
مثلا چند تا بشیم بریم شمال. یه کارخونه ی خوب. هم سفر سیاحتی میشه. هم چیز یاد میگیریم